درخشنده حسنی سعدی - معلمان مشتاق و تحقق رویای معلمی؛ صدای خوش آهنگ قصهگو از کلاس به گوش میرسد. از پنجره نگاهی میاندازم. درخشنده پیشبندی بر تن دارد. بر روی آن خانه زیبای گلدوزی شده است. عروسکهای برجسته به آرامی پیشبندش حرکت میکنند. پانزده کودک با اشتیاق دور او نشستهاند.
صدای خوش آهنگ قصهگو از کلاس به گوش میرسد. از پنجره نگاهی میاندازم. درخشنده پیشبندی بر تن دارد. بر روی آن خانه زیبای گلدوزی شده است. عروسکهای برجسته به آرامی پیشبندش حرکت میکنند. 15 کودک با اشتیاق دور او نشستهاند. درخشنده حسنی سعدی مادر-معلمی است که شانزده سال است در انجمن دوستداران کودک و در مرکز مشتاق حضوردارد. او مادر تنهایی است که سه فرزندش را به خوبی بزرگ کرده و اکنون برای دو نوه زیبایش هم قصه میگوید. درخشنده معلم سال اول و معلم شعر و ادبیات مرکز است. حروف الفبا و نشانهها با صدای خوش او آشناتر و دوست داشتنیتر میشوند. آسیه سال سوم است. خیلی عالی کتاب میخواند و شعرهای زیبای فارسی را با صدای بلند با بچه ها همخوانی میکند، او دائما از کتابخانه کتاب امانت میگیرد. او میگوید با قصه خوانی و تشویق خانم حسنی کتابخوان شده است. درخشنده جمعهای بزرگ بچهها را نیز برای جشنها اداره میکند. بچه ها با صدای بلند میخوانند «بلدم شعر بخوانم بلدم قصه بگویم. بلدم به سلامی خستگیات را بتکانم.» به درخشنده نگاه میکنم درخشندگی عشق به کودکان و شعر و ادبیات را در چشمانش میبینم. او میگوید آموزش ارزشهای زندگی با قصه و شعر برایش خیلی مهم است و اینکه چقدر کارش به عنوان یک معلم در مرکز به او کمک کرده است مادر و مادربزرگ بهتری باشد و حتی آرامش خانهاش را نیز مدیون «مشتاق» است.